زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

می گذرند روزها

آن روزهایی که لب تاب در استراحت بود وقت کم می آوردم وای به حالا که درست شد....خیر سرم یه ماه مثل آدم داشتم برای ارشد می خوندم.... 

امشب مهمانی دعوت داشتیم و دروغی گفتیم و نرفتیم چون به صلاحدید جناب همسری ما که آنها (!) را پاگشا نکرده بودیم زشت بود برویم شام خانه شان......جیغ و داد و دعوا هم راه به جایی غیر از تجویز یک دوره یه هفته ای افسردگی نبرد...... 

اونقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود که اگه تا خود صبح بشینم و بنویسم خسته نمی شم اما فعلا همینا کافیه خوبیم و دخترک هم خوبه به قول قیصر عزیز  

شادم چون می گذرد.... 

آب ، بابا ، مامان و مامانی ،الی ، غذا، غاز ،ابس(اسب) ، بد ،نه ،علی، الو ،بریم، برو ،بده ، عمه عمو، محمد،موز،چیب(سیب)،قلی(عروسک کچلش)، پیشی ، بردش، نیست،داغ ، زرد، daddy،dog،go go،red،bird،گرگه ،پبانه(پروانه) ...(همینا یادم بود) 

اینها دایره لغات کودک 13 ماه و 21روزه منه...که بلده الکی بخنده الکی گریه کنه اردک بشه مامانی و خاله هاشو بترسونه...توی قایم باشک و گل یا پوچ حرفه ای شده سعی می کنه پاهاش رو به پدال سه چرخه ش برسونه حلقه های هوش رو تا 80 درصد خودش تنها درست می کنه توپ رو در حین دویدن شوت می کنه و دائم دو تا کتاب اسم حیوانات و شنگول و منگول دستشه و مجبورمون می کنه صد بار براش بخونیم......همچنان عاشق موز و ماست و پرتقاله...

نظرات 4 + ارسال نظر
شاذه جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:45 ق.ظ http://moon30.blogsky.com

نازی... خدا حفظش کنه در پناه خودش :*
حیف شد نرفتین مهمونی! چه فرضیه ی عجیبی! شما که نگفته بودین. خودشون دعوت کرده بودن!!!

الی جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:24 ق.ظ http://elidiary.persianblog.ir

خیلی بده که شوهر آدم بخواد در یه موردی بدقلقی کنه . درکت می کنم!
تن کودکت سلامت باشه

جوهر جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:44 ب.ظ http://myprinter.blogsky.com/

سلام مامان جون!
امیدوارم خودت و دختر گلت خوب باشید؛ مطمئن باش تا جایی که تونستم اقدام کردم، اما نشده...
خیلی از چیزها هم دست بنده نیست؛ خیلی چیزها و تنها مشکلی که نیست، مشکل مالیه! اما نمی شود و نمی دانم کجا کارم گیر کرده که آقا صدایم نمی کند...
دختر گلت رو ببوس

پرسپولیسی سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:35 ب.ظ

بعضی وقتا مهمونی ها حسابی بی موقع است... ادم دلش برای وبلاگش تنگ میشه مثل خونه ادم می مونه...
"شادم چون می گذرد" مثل همیشه قیصر... خوب و کامل...
عزیزممممممممممممممممممممم چه دختر ماهی تصور می کنم که وقت دویدن توپ رو شوت می کنه... خدا حفظش کنه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد