زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

تو این مدتی که من ازدواج کردم الان برای بار سوم هست که دارم وسایل رو جمع می کنم برای اثاث کشی(شایدم اسباب کشی!) اما این دفعه به خونه خودم ...سرم شلوغه و احتمالا تا یه مدتی نیام اینجا ... 

از همه اونایی که میان  

اونایی که می خونمشون و نمیان... 

از همه ممنونم  

....

خیلی وقت پیش یه جایی شنیدم یه زن بعد از مادر شدن و همه انسانها بعد از از دست دادن یکی از نزدیکترین و عزیزترین آدمای زندگیشون عوض می شن و دیگه هیچ وقت آدمای قبل نیستن...و من در کمتر از یه سال هر دوی اینها رو تجربه کردم...
و می دونم و حس می کنم دیگه اون آدم سابق بر این نبوده و نیستم...



امروز یه حرف حق رو با یه رفتار ناحق به یکی از عزیزانم گفتم...فکر کردم شاید خیلی طول بکشه تا درکش کنه اما به مدد روش تازه ای که پیش گرفتم (عذر خواهی از رفتار ناپسند در اولین زمان ممکن) همه چی به حالت صلح اولیه دراومد و تازه اون عزیز هم کلی تشکر کرد بابت حرفم...



عمو جان بازم برای خونه مشتری برده و هی داره رو اعصاب مامان اسکی می کنه قراره خاله خونه شو تکمیل کنه مامان اینا برن اونجا علی رغم خواست قلبی من به اومدن مامان و خواهرا پیش ما مامان از یه طرف قبول نمی کنه می گه درست نیست شما هنوز نرفته ما بیایم از یه طرف همسری راضی نیست نه به خاطر اینکه بدش بیاد به خاطر اینکه نکنه فامیلای ما بگن پولای مامان اینا رو بالا کشیدیم و باهاش خونه ساختیم خب اینم حرفیه ... من که حریف هیچ کسی نشدم تو زندگیم...  

6 صبح بیدار باش دارم یه برنامه جدید برای زندگیم ریختم تا از رکود بیام بیرون چند روزیه دارم دنبال می کنم خوب بود و یه تغییر روحیه اساسی داشتم نمازی رو که چند ماهه به خاطر کدر شدن روابطم با خدا ترک کرده بودم دوباره از نو و سر وقتش شروع کردم با قران خوندن بعد از هر نماز مونده تا هنوز همون آدمی بشم که ریشه های اعتقادی محکمش اونو واکسینه کرده بود اما از هیچی بهتره جالبه که فقط 6 ساعت می خوابم و کلی هم کار می کنم ولی خسته نیستم به شدت دنبال یه کلاس ورزشی هستم که هم برای لاغری مفید باشه هم سر حالم بیاره آخه 5-6 کیلو زیادی اضافه کردم و  ... فرانسه رو هم دوباره شروع کردم



دخترکی با دو دندان که گوشی تلفن رو می ذاره رو کله ش نزدیک گوشش و اگه بهش توجه نکنی با یه آآآآآآآآآآآی کشدار صدات می کنه و اگه تنها باشه بغض می کنه و اشک سریع میاد تو چشماش که وقتی مانتو بپوشم با سرعت جت خودشو بهم می رسونه و به پاهام آویزون می شه از کشف اینکه با روروک می تونه با سرعت تموم خودش جا به جا کنه کلی احساس غرور می کنه اما مامانش باهاش تاتی تاتی هم راه می ره تا نکنه هوایی بشه و دلش نخواد خودش راه بره... که حموم کردن و اب بازی رو به شدت دوست داره و خسته نمی شه از حموم که دالی موشه رو با پتو اجرا می کنه و کلی ترانه twinkle twinkle little star رو دوست داره و میمیرم براش