زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

من به تو حق می دهم

اصلا  کاری با این شلوغ بازی های مسخره ندارم ...

اصلا هم نمی خواهم به گذشت و بقیه اراجیف فکر بکنم ...

حتی دلم می خواهد یکی مستقیم توی چشمام نگاه کند و بگوید دیوانه و روانی شده ام ...

حتی دلم می خواهد یه نفری برم به گفتگوهای دو یا چند نفره و از انتخاب تو دفاع کنم ...

من حتی به اینکه زن هستی یا مرد بوده هم اهمیتی نمی دهم که این روزها از این حربه هم گاهی استفاده می شه ...

من به نام انسانیت به نام انسان به نام وجدان و به نام اخلاق  ...

من به نام همه روزهای درد و رنج و عذاب تو ...

من به نام همه روزهایی که که سیاه بود و سیاه و سیاه ...

من به نام تو آمنه به تو حق می دم ...

بهت حق می دم به خاطر همه اون چیزایی که توی دلت تلنبار شده به خاطر همه روزهایی که دیدن طلوع و غروب خورشید رو از دست دادی و تا آخر عمر هم خواهی داد ...

بهت حق می دهم چون درد وقتی یکبار توی آزمایشگاه زبانم با اسید بسیار رقیق سوخت چون پوار نداشتیم و من فداکارانه با دهنم محلول رو کشیدم توی پیپت رو هنوز نتونستم فراموش کنم ... 

من به تو کاملا این حق رو می دم که از قصاص نگذری ... 

و دلم می خواهد نگذری تا با چشمهای خودم شاهد باشم حتی گاهی این دنیا هم دار مکافات است و این طوری نیست که هر گهی هر غلطی دلش خواست بکنه و بعد هم بخشش و ... 

گاهی گذشت خیلی بیشتر قلب آدم رو می سوزونه اینو یادت باشه عفو همیشه لذت بخش نیست... 

گور بابای حقوق بشری که اجازه هر جنایتی رو به اسم دفاع از حقوق انسان صادر بکنه

نظرات 6 + ارسال نظر
شاذه چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:38 ق.ظ http://moon30.blogsky.com

واقعاً همینطوره :(

متین چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:55 ب.ظ

وبلگ جالبی داری.....میخوام یه سایت اموزش زبان از طریق پیامک رو بهت معرفی کنم....بسیار جالب و کارامده....rahnab.com...موفق باشی

یاسمن پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:55 ب.ظ http://yasaman1387.blogfa.com

داستان آمنه واقعا تلخ و تکان دهنده است . از وقتی شنیده ام خیلی ناراحت شده ام . واقعا چرا آدمها یک لحظه بیشتر فکر نمی کنند به کاری که می خواهند انجام دهند .

جوهر پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:17 ب.ظ http://myprinter.blogsky.com

سلام!
موافقم...
قصاص کردن توسط آمنه باعث می شود که حساب کار بعضی ها دستشان بیاید که نمی توانند راست راشست راه بروند و هر غلطی که می خواهند بکنند و هیچ کس نگوید بالای چشمت ابروست...

پرسپولیسی جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:21 ب.ظ http://haftominrooz.persianblog.ir/

جدا نمی دونم چی باید بگم خب علومه که این جنایت وحشتناک قلب همه رو به درد اورده و هیشکی هم کار اون پسره کثافت خودخاه رو تایید نمی کنه گهی فقط یه لحظه خودم رو میذارم جای دختره و وااااای اصلا نمیشه بهش فکر کرد... راستش همیشه از صمیم قلب خوشحالم که قاضی یا مجری حقوق بشر یا هر چیز دیگه ای نبودم که مجبور به تصمیم گیری باشم فقط می تونم بگم که اگه اون پسر اون کارو کرده توی این خراب شده خیلی های دیگه هم به جز خودش مقصرن از خانواده و مدرسه بگیر تا جو جامعه ای که اونو اون قدر عقده ای بار اورده

مامان امیرسام چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:17 ق.ظ http://manvaninigooloo.persianblog.ir/

تکبـــــــــــــــــــــــــیر!

جدی تکبیر داشت؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد