واکسن دخترک رو زدیم...قد و وزن و قطره مولتی و.....
همونطوری که پیش بینی شده بود دخترک تنها اندکی بعد از واکسن گریه کرد و بعد که بغلش کردم و بوسیدمش گریه ش قطع شد و حتی بهیارای شبکه بهداشت خنده شون گرفته بود و باورشون نمی شد دخترکم اینقدر آروم باشه...دخترکم فعلا که فقط برای دور شدن من از خودش گریه کرده ....
امروز می رم دکتر و میرم کاشی و سرامیک ببینم و انتخاب کنم...
خدا رو شکر که همه چی خوبه
مامان سفید برفی مرسی اومدی خونه من سر زدی
راستی می دونی من تا ۱ هفته پیش فرق کاشی و سرامیک رو نمی دونستم
آخی... نازی... خدا حفظش کنه :*)
امیدوارم کاشی و سرامیک باب میلت گیرت بیاد.
کریسمس مبارک[گل]
اخی نازی ، فرشته کوچولو فهمیده مامانش خیلی تو دلش غم داره میخواد باهاش همکاری کنه و اذیتش نکنه .... عزیز دل خودتو به همین چیزهای ساده دلخوش کن ، به همین انتخاب کاشی و سرامیک ... مبارک باشه انشااله
اگه این مثلا دلخوشی های ساده نبود که به قول شیرازی ها دلمون می پکید
خانومی خوبی؟؟ وقتی نمی نویسی نگران نا نوشته هایت میشوم....
خوبم عزیزم دخترک سرما خورده ...درگیرم
خدا حفظ کنه این فرشته رو برات...
خداروشکر که ارومه این خودش نعمتیه ها