زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

عبور از بحران

آفریده شده ام تا بار غصه همه را به دوش بکشم... 

چرا کسی فکر نمی کتد گاهی مرا هم آدم ببیند؟ 


 

 ماجراهای بدی اتفاق افتاد منی که تا حالا اجازه نداده بودم کسی از اختلافهای کوچک و بزرگم با همسری بویی ببره کاسه صبرم لبریز شد و هر چیزی که نباید اتفاق می افتاد افتاد...باید این یه بار رو هم تحمل می کردم که نکردم و بلوای بدی به پا شد و پای خانواده ها هم کشید وسط خانواده هایی که همه چیز رو بزرگ می بینن و با وجودی که صلح و آشتی بینمون برقراره تصویر بدی ازمون به جا مونده که حالا حالاها درست نمی شه...


نظرات 5 + ارسال نظر
آلما یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:24 ب.ظ

وای که راست میگی
اگه در جریان یه چیز کوچیک قرار بگیرن اونوقته که خر بیار و باقالی بار کن

باقری یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ب.ظ http://haqiqat.mihanblog.com

بسم الله

پیرى، از مریدان خود پرسید: ((هیچ کارى و اثرى از شما سر زده است که سودى براى دیگرى داشته باشد؟ )) یکى گفت: (( من امیر بودم . گدایى به در خانه من آمد. چیزى خواست . من جامه خود و انگشتر ملوکانه به او دادم و او را بر تخت شاهى نشاندم و خود به حلقه درویشان پیوستم .))
دیگرى گفت: (( از جایى مى‏گذشتم . یکى را گرفته بودند و مى‏خواستند که دستش را ببرند. من دست خود فدا کردم و اینک یک دست ندارم . ))
پیر گفت: (( شما آنچه کردید در حق دو شخص معین کردید. مؤمن چون آفتاب و مهتاب است که منفعت او به همگان مى‏رسد و کسى از او بى‏نصیب نیست . آیا چنین منفعتى از شما به خلق خدا رسیده است؟

سلام وعرض ادب واحترام.پیشاپیش حلول ماه خدا ماه ضیافت الهی ماه بخشش الهی برشما مبارک

رحیم یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:11 ب.ظ http://oxinads1.blogsky.com/

سلام خسته نباشی وقعا وبلاگ خوبی داری
یه سری به ما بزن اگه خواستی تبادل لینک کنیم
با تشکر امید وارم موفق بشی

جدی؟!

صبا آقاجانی سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:59 ب.ظ http://teflakdeleman.blogfa.com/

سلام خانمی
خیلی وقته نبودم می دونم
آخه خیلی وقته نت نداشتم
عزیزم
چند تا پستت رو با هم خوندم
الان دلم یه کم گرفته
باور کن الان همه ی حوواسم پیش توست دوست خوبم
بذار هر چند دیر شده ولی تولدت رو بهت تبریک بگم
امیدوارم به هرچی که آرزوته برسی عزیزم
دوستم
دل منم خیلی گرفته
خیلی خیلی گرفته
کاش آدما اینقدر خودخواه نبودن
کاش اینقدر یک بوم و دو هوا نبودن
کاش مرگ رو فقط برای همسایه خوب نمی دیدن
کاش یه لحظه ...واسه یه بار هم که شده احساس رو محبت رو عاطفه رو دوستی رو....انسانیت و باور می کردن
کاش آدمو باور می کردن
عزیزم
نمی دونم چرا
ولی به خدا قسم
خط به خط غصه هاتو درک می کنم
الان هم که دیگه کار از کار گذشته....خونواده ها هم فهمیدن
بذار هرچی می خوان بگن
تو
فقط
به فکر
خودت و
کوچولوت باش
والبته همسری
که
خسته ست
درست میشه عزیزم
همه چی درست میشه فقط صبر کن
یادته بهت گفتم واسه بارداری عجله نکن؟؟؟؟؟؟
الان تو دیگه مال خودت نیستی عزیزم
تو مادری
مادر هم یعنی صبر
یعنی گذشت
یعی تحمل
ولی هیچ وقت نباید بذاری مادر بودنت به ایثار و از خودگذشتگی تبدیل شه
خیلی به فکر خودت باش
و مراقب
راستی ماه آ خر بارداریته
یعنی دخملمون ماه رمضونی میشه
ای جان
بعد از عید فطر بدنیا نیاد یه وقت
آخه یارو بچه ش بعد ِ عید فطر بدنیا میاد اسمشو میذارن پس فطرت :))
بازم میگم فدات شم
خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی مراقب خودت و دلت و احساست باش
تو توکل کن به خدا
خدا تنهات نمیذاره
آخه اون بالا یه پارتی داری به نام مقدس ِ پـــــــــــــــدر
پدری که هیچ وقت تنهات نمیذاره
برات بهترین دعاها رو می کنم
سلامت باشی گلم

پرسپولیسی چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:28 ب.ظ http://haftominrooz.persianblog.ir/

اخ اخ چقدر خسته بودی که این اتفاق افتاده... ولی خب طبیعیه دیگه کاسه صبر ادم هم اندازه داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد