زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

جملات قصار

1-عکس های توی دوربین را به مامان و خواهرها نشان می دادم توی دستش یکی از این آویز های  بالای گهواره که خودش انتخاب کرده بود هست مامان میگه :اااااا اینو بزرگش کن این چیه

دخترک: "مال داداشمه" مثل داداش سارینا که فیل بود من اسب کوچولوهای مهربون خریدم واسه ش

خواهرم : کی به دنیا میاد؟

دخترک : دو ماه دیگه

2- توی ماشین نشستیم از دیدن علم ها و پرچم های عزاداری ذوق زده شده می گه وااااااااای مامان از اینا نگاه کن

میگم :اینا چیه؟

میگه مال یا حسین غریب مادره

باباش میگه زنجیرت رو پیدا کن یادته پارسال رفتیم سینه زنی

میگه پیداش کردم آررررررررره یادش به خیر تو یادته ؟

3- میگه: مامان

میگم : جانم دخترکم

میگه :من الان سه سال و چند ماهمه

میگم :سه سال و دو ماه 

میگه : داداشم دو ماه دیگه به دنیا میاد؟

میگم :آره فدات بشم

میگه :اون وقت من می شم سه سال و ... با انگشت هاش عدد 4 رو نشونم می ده و ادامه می ده اینقدر ماهم میشه؟

نظرات 1 + ارسال نظر
زینب سادات دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:19 ب.ظ http://zire1saghf.blogfa.com

الهی
خدا حفظش کنه
داداش جونش هم حفظ کنه

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد