زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

طلسم می شکند

بعد از مدتها دوباره برای نوشتن آمدم بماند که چقدر حرف ماند توی دلم که نزدم و بماند همه این چند ماهه

دلم برای نوشتن تنگ شده خیلی زیاد آنقدر که توی این لحظه فقط دلم میخواست بنویسم

پسرک ما هم به دنیا آمد و الان 4 ماه دو هفته شه خیلی سخت بود و هنوزم هست گذر از این روزها با دو بچه کم سن و سال و حس ناآشنایی که در وجود دخترکمان به وجود آمده دخترکی که اعتراف میکنم خیلی زود دنیای تنها و قشنگ و پدشاه گونه اش به هم ریخت و من چقدر احساس عجز می کردم تو این شرایط ...

رب اشرح لی صدری....