زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

پیدا کردن وقت برای نوشتن تو این هاگیر واگیر بچه داری و خونه تکونی و خونه ساختن و قهر و آشتی های پی در پی واقعا واقعا مشکله... دخترک سرما خورده از باباش گرفته و البته نه بد قلقی می کنه و نه زیاد حالش بده فقط از نوع نفس کشیدنش می فهمم ... 

می خوام یه سنگ بزرگ بردارم امیدوارم علامت نزدن نباشه یه رمان انگلیسی رو می خوام ترجمه کنم حالا کی تموم بشه به شرایط بستگی داره اما به خاطر پدر باید این کارو بکنم چون تنها کسی که علاقه و استعداد من تو یادگیری و ترجمه به زبانهای خارجی رو جدی گرفت و تشویقم کرد پدر بود... 

دارم برای همسری از رقص با گرگ ها حرف می زنم و اینکه تو 10 سالگی خوندمش و چقدر دوستش داشتم و دلم می خواد با همون ترجمه دوباره بخونمش چشماش می افته روی هم و وسط حرفای من می خوابه خوبیش اینه که تا اراده کنه خوابیده برعکس من 

دلم رمان میخواد و وقت کافی برای خوندن مثل قدیم ها... 

پ.ن: جناب رهگذر عزیز که آدرسی هم جا نگذاشته ای نه خیر بنده اهل آنجا نیستم مگر آنجا هم چنین اتفاقاتی افتاده؟ شهرهای کوچک مرزهای غربی به گمانم مثل هم باشند از دم

نظرات 9 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ق.ظ

ببخشید یک سوال بی ربط میپرسم
میخواستم ببینم این خونه که دارید میسازید متری چقدر هزینه ی ساختش شد و خود زمین رو متری چند خریدید و ما هم قرار هست اگه خدا بخواد در شهرستان خودمون که شمال هست یک خانه ایی بسازیم و شوفاژ کار کنیم و کلا گفتیم یک مشاوره ایی از شما بگیریم.
انشاء الله ادرس وبلاگ شما را گم نکنم و برای خواندن پاسخ خدمت برسم.
برای کار ترجمه هم به شما تبریک میگویم
همیشه ارزو داشتم مترجم بشوم و سر از حرف های خارجی ها در بیاورم تا مجبور نباشم با واسطه به افکار و عقاید ان ها دسترسی داشته باشم
اما حیف که نشد:(

سلام کاش آدرس می گذاشتید براتون توضیح می دادم...زمین ما حدود 300 متر هست دو طبقه هر طبقه 150-160متر که طبقه اول یه پارکینگ حدودا 70 متری داره...زکیم رو همسرم وقتی مجرد وبده و هنوز قیمت خونه و زمین بالا نرفته حدود 5 سال پیش خریده 12 تومن که الان همون زمین می شه 45 تومن... تا حالا هم که هنوز سفید کاری تموم نشده و د رواقع حساب نکرده باهامون حدود 70 تومن هزینه کردیم و با سفید و رنگ و درست کردن حیاط و کابینت و کمد و ... احتمالا تا 90 تومن هم بره...در ضمن نسل جدید پکیج های چگالشی بهترین نوع هستن برای خونه 4-5 تومن می شه

رها پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:13 ب.ظ http://raha27.blogsky.com

مبارک باشه عزیزم کار ترجمه....

یاسمن پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:29 ب.ظ http://yasaman1387.blogfa.com

مطمئن هستم اگر بخواهی موفق می شوی . از الان منتظر ترجمه کتابت هستم .

شاذه پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ب.ظ http://moon30.blogsky.com

امیدوارم خونه باب میلت در بیاد و خستگی رو از تنت بیرون کنه. دخترت هم زود خوب شه که خوب می دونم چه دردیه مادر بودن! البته درد توام با لذت که به هیچ قیمتی نمی خوام از دستش بدم. خدا همشونو سلامت نگه داره.
ترجمه هم درست میشه. تو می تونی. مطمئنم نتیجه عالیه!

مامان امیرسام دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:33 ق.ظ http://manvaninigooloo.persianblog.ir/

عااااااااااااااااااالی دوستم.
عالیه . میدونی کاری که هم خودت دوست داشتی و هم فکر میکنی اینجوری روح بابا رو هم شاد میکنی ، حتما حتما تو روحیه ات اثر مثبت میذاره... پس با جدیت شروع کن و این وسط هرچی سنگ افتادم فقط از روش بپر!
مطمئنم تو میتونی و میشه... بی خیال اونایی که وسط راه خوابشون میبره.

مرسی عزیزم همه وجودت انرژی مثبته برای من

پرسپولیسی سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:58 ب.ظ http://haftominrooz.persianblog.ir/

امیدوارم حتما حتما بتونی ترجمه رو شروع و تموم بکنی و موفق هم باشی...
دختر کوچولو ت هم ایشالا زود خوب بشه خیلی سخته که بچه ها مریض بشن سختی وقتیه که طفلی ها مظلوم هم باشن و صداشون در نیاد...

بهاره چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:40 ب.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

دوست خوبم سلام
خوبی؟
خسته نباشی عزیزم از کارهای خونه و نی نی داری... اول بگم یک دنیا ممنون برای پیغام گرمت عزیزم و مرسی بابت اطلاعات خوبی که در مورد کردستان بهم دادی... حتما رعایتشون میکنم و اون جاهای دیدنی رو میرم ببینم:-*
خونه تون هم خیلی مبارک باشه عزیزم امیدوارم به همون خوبی بشه که دوست داری.
مطمئنم از پس ترجمه هم به خوبی برمیایی و پدر را حسابی خوشحال میکنی.
عزیزم پیشاپیش سال نو رو بهت تبریک میگم امیدوارم جدید برات پر باشه از اتفاقات خوب و پر از خاطره و آرزو میکنم به هر خواسته ای که در دل داری براحتی برسی.
عیدت مبارک مهربان مامان...اون عزیز کوشولوی خوشگل رو هم از طرف من خیلی ببوسش:-*

پرسپولیسی دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:51 ب.ظ http://haftominrooz.persianblog.ir/

سلام عزیزم
عیدت مبارک ایشالا یه سال فوق العاده داشته باشی پر از خوبی و زیبایی و پر از خوشبختی برای خودت ، همسرت و دختر کوچولوی ماهت...
شاد باشی

ممنونم برای تو هم همینطور

آفتاب شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ق.ظ http://www.sarzamineharz.blogsky.com

سلام دوست من..عیدت مبارک
من آفتابم..شاید منو یادت نیاد الان...ولی برام یه کامنت زیبا گذاشته بودی و همین امروز که بعد از مدت ها با وبلاگم آشتی کردم اومدم خوندمش و خیلی خیلی ازت ممنونم که وقت گذاشتی و ا تجربه ی زیبا و دوست داشتنیت برام نوشتی...همه ی حرفات رو قبول دارم و م فهمم که چی می گی...اما موضوع من و جوجو خیلی با شما فرق داره متاسفانه و سر فرصت برات تعریف میکنم...فقط اومدم تشکر کنم ازاین همه لطف و مهربونی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد