انگار هنوز هم با وجودی که دیگر نیستی یا لااقل توی این دنیا و بین ما نیستی تنها کسی هستی که صدای تنهاییم رو می شنوی ...فقط تویی که وقتی احساس تنهایی می کنم شبش خودت رو به خوابم می رسونی اونقدر می مونی و حرف می زنی و لبخند می زنی که صبح وقتی بیدار می شم منتظرم صدای شالاپ شلوپ های همیشگیت رو از ظرف شویی بشنوم در حالی که به شدت سعی می کنی بی صدا چایی دم کنی
همیشه یادت بود امکان نداشت تولدم رو فراموش کنی با وجودی که آخرای ماه بود و برای ما که فقط حقوق معلمی تو رو داشتیم کمی سخت می شد اما تو همیشه برنامه 20 تیر رو داشتی هر سال حتی وقتی ازدواج کردم حتی وقتی عزادار بودی حتی وقتی مریض شدی 20 تیر رو یادت می موند و من عاشق همین حافظه تو بودم
تنهایی ام رو با کی قسمت کنم که بفهمه؟
وام درست شد...به قول همسری قصاب که برای خریدن گوشت خودشم نمی ره تو صف بایسته!
الان هم با یه قرار داد کارا رو تحویل پیمان کار داده فعلا حدودای 40-50 تومن داریم ببینیم تا کجای کارمون رو پیش می بره
تولد مبارک دوست عزیز مطئمن باش پدر مهربونت همیشه و همه جا همراهته و تنهات نمیذاره... خدارو شکر که کاراتون داره درست میشه... مطمئن باش خیلی بیشتر از آنچه فکر کنی شجاع هستی شاید اگه من جای تو بودم الان خیلی کم آروده بودم... امیدوارم همیشه محکم باشی و صبور و امیدوار.. که این روزاهای سخت میگذرد
سلام خانم بزرگ
وای از روزهای بی مادری!
راستش من سایه مادر رو بر سرم دارم اما مادری که بی حضور پدر خیلی زود پیر شد و فرتوت و رنجور اما هنوز مهربان. ب این حال بعضی وقتها که خر میشم و به احتمال روزهای ماندن بدون ماه مادر فکر میکنم تازه میفهمم که چقدر بودنش الان برام غنیمته و ارزشمند.
ای کاش میشد مادرم رو با شما قسمت کنم!!!
اینکه ادم این نعمت رو داره که عزیزاشو بتونه توی خواب ببینه خیلی خوبه