اونقدر حرف دارم برای گفتن که خودمم نمی دونم چطوری جمع و جورشون کنم بس که تنبل شدم تو نوشتن ...
خواهر همسری 26 خرداد با سزارین بچه ش رو به دنیا آورد و یه چند روزی تو بیمارستان بود هر چند ما دور بودیم اما گزارش لحظه به لحظه رو از منابع مختلف می گرفتیم!
منم فهمیدم بعد از به هوش اومدن اگه خیلی تکون تکون بخوری گیجی بی هوشی یه مدت بیشتری دامنت رو می گیره به همین سادگی!
با یه موسسه زبان برای کار ترجمه شروع کردم به همکاری خیلی حال می ده توی دنیا هیچی به اندازه ترجمه و فهم یه متن از یه زبان دیگه روح منو ارضا نمی کنه ...
در مورد فوتبال و جام جهانی و کره جنوبی و ....هزار تا حرف دارم هر وقت سرم خلوت شد و حس تایپ داشتم میام می نویسمش
آخ خانم بزرگ!
من عاشق ترجمه و بازنمایی معانی از یک زبان به زبان دیگه ام اما ای کاش توان و تجربه و تخصص شما رو داشتم که ندارم ولی خیلی روم زیاده و دارم تلاش میکنم تا نتیجه بگیرم. لذت ترجمه از اونجایی برام مضاعف شد که دو تا کتاب رو که یکی از دوستام ترجمه کرده بود ویرایش فارسی کردم و برای اینکه خودم و اشتیاقم رو محک بزنم رفتم سراغ مقابله با متن زبان اصلی که خیلی چسبید اما حالا کو تا من بخوام راه بیفتم و کتاب ترجمه کنم.
موفق باشی
منم عاشق زبان های مختلف و درک کردن جیزا به یه زبون دیگه ام مثل اکتشاف میمونه...حال می کنم تو پستات از فوتبال می نویسی