زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

غیرت یا حمایت مسئله این است

نذرها و عزاداری های همه قبول باشه... 

مامان خانم امسال نمی تونست نذر روز عاشورا رو خودش بپزه به همین دلیل مرغ و برنج رو به اندازه هر سال تهیه کرد داد همسری و آقای پدر بردن خانه سالمندان...من و همسری هم که گوسفند نذر کرده بودیم نذرمون رو خونه پدر همسری ادا کردیم و به احترام مادر همسری کنار کشیدیم تا کار تقسیم گوشت رو اون و خواهر همسری انجام بدن هر چند منم که صاحب نذر بودم دلم می خواست یه نقشی توی تقسیمش داشته باشم اما اونا طوری رفتار کردن انگار نذر اوناست و کسی حتی یه تعارف خشک و خالی نکرد که تو هم بیا ...منم کلاً بی خیال شدم اما تا بتونم دیگه نذر خودم رو خونه کسی ادا نخواهم کرد...به برکت اسم اباالفضل و امام حسین گوشت ها خیلی زیاد بود و به خیلی ها رسید.


Reference Range

unit

Result

Test

<10 negative

10-25Brderlin

>50 positive

mlu/ml

120

Serum Beta HCG


وقتی بحث سر مسئله غیرت و تعصب مردانه پیش میاد گوناگونی عکس العمل نداریم دو حالت بیشتر وجود نداره یه عده تعصب و غیرت رو به این می بینن که دائم زن خودشون رو کنترل کنن  اینو بپوش،اونو نپوش،با این حرف بزن،اون یکی بد نگاه می کنه،نمی شه درست تر رفتار کنی که بهت زل نزنن؟چرا داره تو رو نگاه می کنه نگاهش کردی؟چرا اینطوری خندیدی؟چرا از تو پرسید؟چرا با شوهر دوستت،با پسر عمه ت،با ....اینقدر راحتی.دردناک تر از همه اشاره های توی جمع و چشم و ابرو اومدن های بعضی مردهاست و زنهای بیچاره ای که کل حرکات صورت شوهراشون رو از حفظ هستن اگه اینطوری بکنه یعنی مانتوت از روی پات رفته کنار،اگه اونطوری بکنه یعنی گردنت معلومه،اگه اگه اگه...لابد شما هم اینطور آدما رو دیدین...و حتما دیدیدن که سراسر زندگی این زن پر می شه از استرس،اعتماد به نفسش میاد پائین و هیچ وقت آدم قبل از ازدواج نیست.

دسته دوم آدمایی هستن که شاید بیشتر از دسته اول همسرای خودشون رو دوست داشته باشن و زندگی خانوادگی شون براشون مهم باشه اما تو همچین مواردی عکس العمل هاشون به حادی گروه اول نیست از همسرشون حمایت می کنن اما نوع حمایتشون طوری نیست که زن رو همیشه تو عذاب نگه داره.

وقتی این بحث رو توی وبلاگ شروع کردم انتظار پاسخ زیادی نداشتم چون اینجا خواننده زیادی نداره اما دینای  عزیز لطف کرد و آدرس دو تا پستی که قبل ترها در همین مورد نوشته بود رو داد که از کامنتهای خواننده های وبلاگش استفاده کنم.

واقعیت اینه که یه زن به بکن نکن های شوهرش احتیاج نداره چیزی که برای زن مهمه اینه که به شخصیتش احترام گذاشته بشه و چیزی که متاسفانه ما به اسم غیرت داریم تو جامعه بیشتر زن رو له می کنه تا سرافراز.

"قرمز" رو یادتون هست؟ "دوزن"رو چطور؟کتاب "هزار خورشد تابان" رو خوندین؟

بدبینی، بدگمانی، اجبار زن به کاری که دوست نداره و محدود کردن اون تنها یه نتیجه داره: پژمرده شدن زن

یه زن وقتی حس کنه مورد اعتماد نیست،یا بترسه از اینکه راجع به مزاحمت هایی که براش پیش میاد با همسرش درددل کنه از زیر چتر حمایتی خانواده میاد بیرون،دائم در اضطرابه و زندگی براش سخت می شه

اینم بگم اگه مردی پیدا بشه که دقیقاً همون محدودیت هایی رو که برای زنش می ذاره خودش هم بهش پایبند باشه می تونه یه همچین انتظاری از زنش هم داشته باشه اما مسئله اینجاست که اینطور مردها خودشون رو پاک ومبرا از همه چی می بینن و این محدودیت ها رو فقط برای زن ها قائل می شن(اصلاً اگه مردها هم برای خودشون به همون اندازه که در مورد زنهاست محدودیت می دادن که زنها لازم نبود این همه محدود بشن)

غیرت طبیعی و نرمال لازمه هر مردی هست اماخروجش از جریان عادی اون رو تبدیل به یه بیماری روانی خطرناک می کنه .زن و مرد باید به حریم همدیگه و حریم خانواده ای که تشکیل دادن احترام بذارن زن با رعایت بعضی نکته های ریز که از آزادی و شعورش کم نمی کنه و برعکس امنیتش هم بیشتر می شه و مرد با احترام به زن به عنوان یه موجودی که صاحب عقل و منطق و قدرت تصمیم گیری هست به حفظ خانواده خودش کمک می کنه.

روزی که پست محاکمه در خیابان رو می نوشتم صبحش یه مزاحم تلفنی داشتم،البته چون شماره خونه ما از سری شماره های اداره همسری هست زنگ زدن آدمای ناشناس طبیعیه شماره اداره رو می دم بهشون اما اون روز از لحنش معلوم بود یارو مزاحمه من عادت ندارم مکالمه با مزاحم رو طولانی کنم این عادت از مجردی همراهم مونده عادت به فحاشی پشت تلفن هم ندارم چند بار زنگ زد برنداشتم شماره ش رو برای همسری اس ام اس کردم همسری زنگ زد گفتماین یارو مزاحم می شه ببین چکار می کنی اونم زنگ زده بود گفته بود اینجا اداره ست کاری داشتی زنگ زدی یارو هم عذر خواهی کرده بود و تمام دیگه هم مزاحم نداشتیم از اون روز(شاید اینکه من زود  همسری رو خبر دار کردم بی تأثیر نبوده هر چند این کار من نتیجه مستقیم برخوردهای مناسب همسری تو این جور موارده)

خدا رو شکر همسری تا حالا تو این جور موارد تا اون جایی که یادمه خیلی منطقی برخورد می کنه و هیچ وقت نشده احساس کنم محدودم کرده یا اینکه بترسم از عکس العملش و چیزی رو ازش  پنهان کنم و اگه چیزی هم باشه خواست خودمه مثلاً توی فامیل چند نفر هستن که نگاهشون یه جوریه و من خوشم نمیاد باهاشون رفت و آمد داشته باشم و همسری هم احترام گذاشته به این خواسته من کلاً بعضی چیزا رو من خودم حساس هستم و همیشه هم رعایت کردم اما تا حالا هیچ وقت همسری منو معذب نکرده تو این موارد و حتی گاهی تذکرهای برعکس می ده!!!در عوض هر جا به حمایتش احتیاج داشتم پشتم بوده...

فکر می کنم اکثریت ما مثل هم فکر می کنیم

"حمایت این اون چیزیه که یه زن از همسرش انتظار داره"

و حمایت داد و فریاد راه انداختن تو خیابان و وحشت انداختن به دل زن و بچه نیست.هر انسانی بنا به ذات انسان بودنش از امر و نهی بدش میاد از اینکه دورش حصاری از باید و نبایدهای الکی بسازن متنفره مثل پرنده توی قفس اونقدر خودش رو به در ودیوار حصار می کوبه که چیزی جز خستگی براش نمی مونه ...زن که خسته باشه شادی زندگی زایل می شه.


پ.ن:رفتم کتابخونه عمومی اینجا ثبت نام کردم وقتی داشتم با نگاه کتابا رو می خوردم همسری فقط می خندید بهم  گفتم :چیه مگه بده فقط ویار کتاب دارم

نظرات 11 + ارسال نظر
دیناخانومی چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:46 ب.ظ http://baghche87.persianblog.ir

سلام
نذرتون قبول! راستی این آزمایش تست بارداری وسط پست چه می کنه؟؟؟ خبریه؟؟؟؟
چه جوری برات خصوصی بگذارم خانومی؟!؟!؟

آره دیگه گفته بودم قصد داریم یه کوچولو به جمعمون اضافه کنیم

شاهرخ چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 06:25 ب.ظ http://www.khateratedeltangihayeman.persianblog.ir/

سلام

خیلی خوشحالم که همسری به این با فرهنگی دارین

ضمنا به نظر من اگه کسی بخواد کار اشتباهی بکنه اصلا نیاز نیست پیش شوهرش باشه

بنابراین نباید زنو محدود کرد

اون هم یک انسانه مثل یک مرد

من خیلی زنهارو دیدم که به تمام معنی مرد هستن

سعادتمند باشید

آیلا چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:33 ب.ظ

حمایت این اون چیزیه که یه زن از همسرش انتظار داره
منم موافقم!
تبریکات فراوان به خاطر فرزند در راه!

آپم!

بلفی پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:16 ق.ظ http://aro0s.blogfa.com/

سلام مبارکا باشه خوشحالم که داری مامان میشی.
در مورد این پستتم منم باهات موافقم مهم اعتمادیه که زن و شوهرباید به هم داشته باشن، ولی یه جاهایی کسی غیر از خود زن و مرد باعث نشون دادن تعصب و غیرت میشن و من فکر نمیکنم هیچ مردی بتونه طاقت بیاره که زنش توسط شخص دیگه ای مورد دستدرازی قرار بگیره، و عکس العمل نشون دادن از مرد به نظرم طبیعیه و اگه مردی تو اینجور مواقع عکس العملی نشون نده به نظرم غیر طبیعی میاد و این مسئله ربطی به اعتماد و این حرفها نداره چون تقصیر هیچ کدوم از زن و مرد نیست بلکه پای شخص سومی پیش میاد، من که تو اینجور مواقع حق رو به شوهرم میدم که برخورد داشته باشه درسته از عکس العملش می ترسم ولی به نظرم حقشه که از ناموسش دفاع کنه و اجازه دست درازی به طرف مقابل رو نده!!!

خب این طبیعیه اگه یکی به زن آدم دست درازی کنه نمیشه گفت دست شما درد نکنه لطف کردی حالا بفرما....

لبخند پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 04:30 ب.ظ http://labkhandeman.blogsky.com/

سلام
به نظرم بعضی مردها فکر میکنن باید اینجوری باشن باید بکن نکن کنن فکر میکنن اینجوری مرد تر هستند بعضی هاشون میترسن که اگه آزادی بدن خانمشون بیراه بره بعضی ها که ذاتشون اینجوری هست...ولی کلا اینجوری مردها تفکر قدیمی دارن مثل مردها 40 50 سال پیش فکر میکنن هنوز اصلا نمیتونن درک کنند که الان اون موقع نیست
شاید هم گاهی خود زن مقصر باشه ولی بیشتر تقصیر مردهاست
حرفهای تو همه منطقی و درست بودن
و کاش همه مردها یاد میگرفتن که فقط حمایت کنند نه ریاست

ستایش جمعه 11 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:07 ق.ظ http://lafkadi0.blogsky.com

راستش این جور غیرت بازیها دیگه خیلی خیلی کمتر شده توی جامعه ، تعصب های خشک و غیرت های خالی از منطق .
اما باید قبول کرد که مرد و حتی زن ،فطرتا یک نووع حسادت و مالکیت در مورد همسرشون دارند ،هر چقدر هم که بخوان بی تفاوت باشند بازم نمی تونند و من فکر می کنم بدون همی حس حسادت و مالکیت زندگی سرد و بی مزه خواهد شد .
این یک ریشه ی غیرته و یک ریشه اش هم بر میگرده به مذهب و دین ما که این دیگه اینجا جای بحث کردن در موردش نیست . در هر حال هم تعصب خالی از منطق و هم بی تفاوتی سرد،زندگی را پر از استرس و دغدغه های بی ارزش می کنند .

301040 شنبه 12 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:07 ق.ظ http://301040.blogsky.com

فرمودین: " گوناگونی عکس العمل نداریم..." ولی باهاتون موافق نیستم!

چرا؟بهتر بود دلایلتون رو هم میگفتین...

صبا شنبه 12 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:53 ب.ظ http://teflakdeleman.blogfa.com/

سلام عزیزم
مباااااااااااااااااااااارکه ایشالله
خوبی خانمی؟
وای نمی دونی چقدر خوشحال شدم که خوندم داری مامان میشی
عزیزم برات بهترین آرزوها رو دارم و از خدا می خوام که روزهای قشنگ تر و روشن تر و شادمانه تری در مسیر زندگیت طلوع کنه...!!!
ممنونم که جویای حالم هستی
چند وقت بود که اصلا حال و حوصله ی درست و حسابی نداشتم....نه از نظر جسمی خوب بودم نه روحی روانی
اما به لطف خدا الان بد نیستم ...
سعی می کنم بیشتر بنویسم و بیشتر سر بزنم تو هم سر بزن باز عزیزم
خیلی مواظب خودتو و همسری و کوچولو و زندگی خوبت باش

آرین چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:09 ق.ظ

کاملا میفهمم. به عنوان یک مرد از خودم شرمندم که اکثر همنوع هام (حتی خودم) هنوز درگیر همچین عقده های شبه اودیپی هستند و برای نشون دادن یه ظاهر مقبول هم اسم حمایت و ... روش میزارن. متاسفانه هیچ حرکت کلی هم برای اصلاح این نقیصه تو جامعه ما صورت نگرفته.

پرسپولیسی جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:14 ق.ظ http://haftominrooz.persianblog.ir/

منم با منطق خیلی خیلی موافقم اگه یه مرد منطقی نباشه من.... نمی دونم اصلا نمی تونم در این مورد نظری بدم
این موقع شما باردار بودی؟

حمید سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:16 ب.ظ

سلام
من نمی خوام اینجوری باشم. ولی متاسفانه هستم:-(
می دونم با این رفتارام نامزد بینظیرم رو آزار میدم.
می دونم گاهی شورش رو در میارم.
میشه کمکم کنید؟
خودم از این کارام متنفرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد