زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

زندگی من و همسرم

من مادر دخترکی فرشته گون هستم

فوتبال و دیگر هیچ

کلاس سوم راهنمائی بودیم غیرانتفاعی فدک یه کلاس ۱۲ نفره ویه علاقه خیلی مشترک داشتیم فوتبال.....من حافظه خوبی دارم و خوب یادمه اون روز زبان داشتیم و عربی و به تنها چیزی که فکر نمی کردیم درس بود.من گفته بودم بازی ۲-۲ مساوی میشه و از هم خداحافظی کرده بودیم وساعت ۴ بعد از ظهر تلفن خونه ما قطع نمی شد چون بازی ۲-۲ شده بود چون همه خوشحال بودیم چون دیگه هیچ وقت اون شادی جمعی رو با هم نداشتیم چون بعد از اون هی باید این غرور ملی لعنتی رو از توی زمینهای فوتبال جمع می کردیم یادش به خیر...

نظرات 7 + ارسال نظر
داستان‌گو دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:09 ق.ظ http://dastangooo.blogsky.com/

۸ آذر سال ۷۶/ یادش به خیر/ ایران دو استرالیا دو / سلام بر جام جهانی/ هنوز کسی به یاد می‌اورد؟/.

شاهرخ دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 07:46 ق.ظ http://www.khateratedeltangihayeman.persianblog.ir/

خیلی وقته این غرور ملی و گذاشتم زمین
کدوم غرور ؟

بلفی دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:22 ق.ظ http://aro0s.blogfa.com/

سلام آره والله من که دیگه فوتبال از خیلی وقته نگاه نمیکنم.

داش آکل دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:40 ق.ظ

...اما پیشنهاد میکنم هر دو تا نسخه ی اون آهنگ رو دانلود کنید! ضرر نمیکنید.

ستاره دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:49 ق.ظ http://kharej-e-ghesmat.blogsky.com

سلام

چرا به هیچ کدوم از نظراتتون جواب ندادین؟

ستایش دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:36 ب.ظ http://lafkadi0.blogsky.com

آره ، جالبه که منم راهنمایی که بودم عشق فوتبال بودیم همه ی کلاس
فکر می کنم اون زمان فوتبال یکی از بزرگترین سرگرمیها و لذتهای جامعه محسوب می شده
در هر حال الان که دیگه علاقه ی زیادی به دیدن این همه باخت ندارم به قول جمع کردن غرور ملی از کف زمین و لای چمنها

لبخند دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:50 ب.ظ http://labkhandeman.blogsky.com/

سلام
حافظه ات فوق العاده هست!
دیگه اون صمیمت ها نه تو بازی فوتبال هست نه بین ما آدمهایی که بزرگ شدیم
اما چقدر خوب بود!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد